مخاطب تنها



تو از رنج بیماری شکایت می کنی

در حالیکه خداوند آنرا وسیله پاک شدن تو از گناهان قرار داده است .

*نهج البلاغه حکمت 42


وقتی اولین نشونه های بیماری رو در خودت می بینی

نشونه هایی که آروم و بی صدا در وجودت خزیدن و لونه کردن

نشونه هایی که ممکنه خیلی هم ساده نباشن

و حتی ممکنه تو رو زودتر از اونچه که فکرشو میکردی به پایان خودت برسونن

تازه متوجه ارزش و اهمیت لحظاتی میشی که به سادگی از دستشون دادی

شاید تنها فایده بیماری همین باشه

دونستن ارزش لحظاتی که داری

و قدر دونستن بودن با اطرافیانت که نفست به نفسشون بنده


برای هم دعا کنیم

همین


ما خسته ایم ! خسته به معنای واقعی

دلهای ما شکسته به معنای واقعی


ما لشکریم ! لشکر پخش و پلا که دید ؟

خیلی ز هم گسسته به معنای واقعی


این زخم سجده نیست به پیشانی ام رفیق

جای دریست بسته به معنای واقعی


از بادبان نخیزد و از ناخدا ، بخار

کشتی به گل نشسته به معنای واقعی


تنگ است جای ما و چنین است حال ما

باغی درون هسته ! به معنای واقعی




"ای کاش قلبم بی آنکه بشکند مقاومت نماید "


این عنوان کتابیه که تازه باهاش آشنا شدم و هنوز نخوندم .

ولی خوندن عنوانش هم قلبم رو به درد آورد .

چقدر مناسب حال و هوای این روزهای من و شاید بسیاری از انسانهای اطرافمه .

خدایا کمکمون کن و رهامون نکن .

ای کاش این روزها زودتر بگذرند .


"یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه "

*انشقاق آیه 6


" ای انسان !

تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می روی 

و او را ملاقات خواهی کرد "


* همیشه شنیده بودم که خاک سرده

شنیده بودم وقتی با ناباوری عزیزی رو به خاک بسپاری همه چیز باورت میشه

و یواش یواش آروم میشی

باورم شده رفتنت .

ولی آروم . نه !!!

دلتنگیم روز به روز بیشتر میشه ):

باورم نمیشه دیگه نمی بینمت .

یادت بخیر


امروز پذیرش ، پاسخ تمامی مشکلات من است .

از آن رو پریشان و مضطرب هستم که کسی ، مکان یا چیزی و یا واقعیتی از زندگی ام ،

برای من قابل قبول نبوده است .

و تا هنگامی که نتوانم این شخص یا مکان و موقعیت را

دقیقا همان گونه که در این لحظه باید باشد بپذیرم، آرامش نخواهم یافت .


بریده ای از کتاب :

جدایی معنوی

دبی فورد


تو از رنج بیماری شکایت می کنی

در حالیکه خداوند آنرا وسیله پاک شدن تو از گناهان قرار داده است .

*نهج البلاغه حکمت 42


وقتی اولین نشونه های بیماری رو در خودت می بینی

نشونه هایی که آروم و بی صدا در وجودت خزیدن و لونه کردن

نشونه هایی که ممکنه خیلی هم ساده نباشن

و حتی ممکنه تو رو زودتر از اونچه که فکرشو میکردی به پایان خودت برسونن

تازه متوجه ارزش و اهمیت لحظاتی میشی که به سادگی از دستشون دادی

شاید تنها فایده بیماری همین باشه

دونستن ارزش لحظاتی که داری

و دونستن قدر بودن با اطرافیانت که نفست به نفسشون بنده


برای هم دعا کنیم

همین


مگو که شعله در این سینه درنمی گیرد

دلم گرفته از این بیشتر نمی گیرد


مگو برای گرفتن بهانه دیگر نیست

دلت برای شهیدان مگر نمی گیرد


چه اتفاق خوبیه گره زدن روزهای خوب و قشنگ بهاری با شهدا

چه غم شیرینیه وقتی بین مزار شهدا قدم میزنی 

چقدر خوبه وسط تعطیلات هم یه دفعه دلت هوای مزار شهدا میکنه

و چقدر خوبتره که وقتی خودتو بهشون میرسونی میبینی تنها نیستی

میبینی مثل همیشه شلوغه

همه جور سلیقه ای و همه جور تیپی خودشونو به مزار شهدا رسوندن

برات جالبه که با چه وسواسی دقت دارن پا روی مزار شهدا نزارن

اونوقته که خدا رو شکر میکنی و دعا میکنی

شهید.شهید.شهید.

نمی دونم اصلا هیچ مقامی بالاتر از مقام شهید هست ؟؟؟



به صدایی دلخوشم

که مرا با نام کوچکم صدا می کند

که بی مضایقه

بی آنکه بفهمم

با لب های من شعر می گوید

در پیراهنم مرداد می شود

حتی در بوسه های من به ضریح

دخالت می کند


یحیی عنوان کتاب جدید محمد رضا برقعی بزرگواره و این سطور در اول کتاب خیلی به دلم نشست





دورم کن از هر آنچه غیر از تو در من است

تنها تو رفته رفته به خود می رسانی ام

*سیدحمیدرضابرقعی

 

هیچوقت از شنیدنش سیر نمیشم

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها